چقدر بده وقتی روحی از جسمش خسته باشه . . .
همیشه سرکوبش کردم . . . !!!
هر دفعه که خستگی اش را فریاد زد
گفتم تحمل کن
من و تو باید باشیم
هنوز باید باشیم
تا کمک کنیم به کسانی که به من و تو نیاز دارند . . .
عزیزه خسته ام
باز هم تحمل کن
من هم مثل تو درمانده ام
صبر کن . . .
بالاخره زمانی میرسد که دیگر به وجود من و تو نیازی نیست
بالاخره تنها میشویم
شیون نکن . . .
من سالهاست فریاد هایم را در سکوتم گم کرده ام . . .
صبور باش
تحمل کن . . . کمی دیگر طاقت بیار
بالاخره تمام میشود
آره . . . تمام میشود . . . !
فقط دل خوشم به آن روز
به آن روز که دیگر :
نباشم
نباشی
نباشیم . . .
و تمام شود شود سکوت های ساعات تنهایی من وتو
تحمل کن دلکم . . . تمام میشود
دلم
روحم
بار و بندیلت را ببند
آماده شو
نظرات شما عزیزان:
ϰ-†нêmê§ |